( فوریه ????)
آرزو داشتم که در معرکه هاى سخت و طوفانزاى حوادث، در نبرد مـرگ و زندگـــى بیـن حـق و باطـل، پرچـم خــونین حسیــن را به دوش بکـشـم و با فـداکـردن هسـتـى خــود یک حلقه به زنجیر دراز شهداى راه حق بیفزایم و انسانیت را یک قدم به کمال نزدیکتر کنم .
چه زیباست توکل به خداکردن و در میان طوفانها با اطمینان قلب پرواز نمودن و در عمق گردابهاى خطرناک عاشقانه غوطهخوردن، و در معرکه حیــات و ممات بىپروا به آغــوش شــــــــــهادت رفتن و در قربانگاه عشق همه وجود خود را به قربانى خـــدا دادن، و از همه چیز خود گذشتن و به آزادى مطلق رسیدن.
چه زیباست در راه معشوق، تحمل درد و رنج کردن، زیر سنگهاى آسیاب حیات خردشدن، در دریاى غم فرورفتن، بهخاطر حق متهم شدن، و نفرین و لعنت شنیدن، و از همه جا رانده و از همه کس مطرود شدن.
چه زیباست که به ارزشهاى خدایى ملتزم ماندن و به خاطر خدا رنج بردن و به خاطر حق پافشارى کردن و زیاندیدن، و از همه چیز خود صرفنظر کردن و فقط و فقط به خدا اندیشیدن و به سوى خدا رفتن.
چه زیباست شمعشدن و سوختن و راه را روشن کردن و کفر و جهل را به مبارزه طلبیدن و هیولاى ظلمت را به زانو درآوردن و وجود خود را شرط اساسى براى پیروزى نور بر ظلمت کردن.
چه زیباست که فقط با خداماندن و از همه عالم بریدن، مطرود همه مردمشدن، بهکلى تنهاماندن و هیچ پناهگاهى جز خدانداشتن و بهکلى از همه جا و همه کس ناامید شدن و هیچ امیدى و آرزویى و روزنه نورى جز خدا نداشتن.
چه زیباست مرگ را در آغوش کشیدن و به ملاقات خدا شتافتن، و بر همه مظاهر وجود مسلط شدن، و بر همه عالم و قوانین دنیا حکومتکردن و جبر تاریخ را به خاک کشیدن، و مسیر تاریخ را دگرگون کردن، و شیطان قوىپنجه و سختجان را شکست دادن، و زیبایى انسان را در بزرگترین تجلى تکاملى خود نشان دادن.